در دیدگاه بزرگان شیعه، امام رضا (علیه السلام) همانند دیگر امامان معصوم (علیهمالسلام)، دارنده تمام کمالات و فضائل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی است.
در دیدگاه بزرگان شیعه، امام رضا (علیه السلام) همانند دیگر امامان معصوم (علیهمالسلام)، دارنده تمام کمالات و فضائل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی است. به گفته آنان، او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار دارد که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنان کینه توز و سرسخت هم به مدح و ستایش او پرداختهاند. درباره اوصاف اخلاقی آن حضرت «ابراهیم بن عباس» میگوید: «هرگز ندیدم که امام رضا (علیهالسلام) به کسی یک کلمه جفا کند و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند و ندیدم که نیازمندی را از درگاه خویش رد کند. او هرگز در حضور افراد تکیه نمیداد و هرگز او را ندیدم که با صدای بلند بخندد، بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود. وقتی که کنار سفره مینشست، همه خدمت کاران و غلامان را کنار سفره مینشاند».(1)
امام رضا (علیهالسلام) خود، در مورد دانش بی کران حضرتش و برتری بر اندیشمندان و متفکّرین علوم مختلف میفرماید: «زمانی من در مسجد النبی مینشستم و در آن موقع دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آنها در پاسخ پرسشی عاجز می شد و دیگران هم نمیتوانستند از عهده جواب برآیند، همگی به من اشاره میکردند و مسائل مشکل را مطرح میکردند و من پاسخ همه آنها را میدادم».(2)
«یسع بن حمزه» میگوید: در مجلس امام رضا (علیهالسلام) مشغول گفت و گو بودیم که مردی وارد شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند پیامبر خدا! من مردی از دوستان شما هستم. اکنون از زیارت خانه خدا بازگشتهام و چیزی که بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم بفرست، من دارای نعمت و دولت هستم و مستحق صدقه نیستم. آنچه به من ببخشی از سوی شما صدقه خواهم داد. امام از او خواست بنشیند بعد از پایان جلسه حضرت به خانه رفت و لحظاتی بعد در را بست؛ سپس دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید آن مرد خراسانی کجا است؟ مرد پاسخ داد: این جا هستم. امام فرمود: این دویست دینار را بگیر و با آن هزینه سفرت را تأمین کن. یکی از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او مهربانی کردی و چهره پنهان ساختی؟!
حضرت فرمود: چون نیازش را برآوردم، نخواستم خواری خواهش را در چهره اش ببینم. آیا این حدیث پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) را نشنیده ای که فرمود: کار نیکی که پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است.(3)
بنابراین چه بسیار انسانهایی هستند که با تشرّف به بارگاه ملکوتی آن امام همام از دریای بی کران کرامتش بهره و نصیبی بردهاند.
شیخ صدوق میگوید: وقتی رکن الدوله، یکی از وزرای حکومت آل بویه را از رفتن به زیارت امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) با خبر ساختم، به من گفت: مرقد آن امام را بارها زیارت کرده ام و حاجت های زیادی از ایشان گرفتهام، هنگامی که به آن جا رفتی برای من دعا کن و به جای من زیارت نما که در آن مکان دعا اجابت میشود.(4)
«ابومنصور عبدالرزّاق» وقتی فهمید که حاکم توس (معروف به بیوردی) فرزندی ندارد، به او گفت: چرا به زیارت امام رضا (علیهالسلام) نمیروی تا در آن جا از خداوند فرزندی طلب کنی؟ من بارها در آن جا حوائجی از خداوند خواسته ام و خداوند حاجتم را به برکت آن امام بزرگوار بر آورده نموده است. حاکم توس میگوید: نزد امام رضا (علیهالسلام) رفتم و از خداوند حاجتم را خواستم، خداوند فرزند پسری به من عطا کرد.(5)
امام رضا (علیهالسلام) شبها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن میخواند و چون به آیه ای میرسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، میگریست و از خداوند بهشت میطلبید و از دوزخ به خداوند پناه میبرد: همچنین درباره اوصاف قرآن سخنان گهرباری از ایشان به یادگار مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا میدارد».(6)
از منظر حضرت رضا (علیهالسلام) هیچ عملی برتر و با ارزش تر از نماز نیست و آن را در اول وقت اقامه میکرد به همین جهت آن حضرت (علیهالسلام) به «ابراهیم بن موسی» فرمود: «… نماز را همیشه در اول وقت شروع اقامه کن و آن را بدون علت از اول وقت به تأخیر مینداز…».(7)
امام هشتم به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمیداد، حتی در مهم ترین جلسات سیاسی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیّت میداد. نقل میشود که به دستور مأمون، علمای برجسته از فرقه های گوناگون در مجالس مناظره حاضر میشدند و امام رضا (علیهالسلام) با آنها بحث و مناظره میکرد. در یکی از این مجالس «عمران صائبی» که از دانشمندان بزرگ بود، حاضر شد و درباره توحید با امام رضا (علیهالسلام) وارد گفت و گو گردید. در آن جلسه امام سؤال های او را با حوصله، متانت و استدلال های قطعی پاسخ داد و او را به سوی توحید متمایل کرد. هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود، حضرت رضا (علیهالسلام) احساس کرد که وقت اذان ظهر و هنگام نماز است، بنابراین به مأمون فرمود: وقت نماز فرا رسیده است.
عمران صائبی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم بهره هایی برده بود با التماس گفت: آقای من! گفت و گو و پاسخ های خویش را قطع مکن، زیرا دل من آماده پذیرش سخنان شما است. امّا آن حضرت تحت تأثیر سخنان عاطفی و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبی ندارد نماز را میخوانیم و دوباره به گفتوگو ادامه خواهیم داد. در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند. حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفت و گو ادامه داد و پاسخ های روشن گرانه خویش را ارائه نمود.(8)
پس از شهادت امام موسی کاظم (علیهالسلام) دوران امامت امام رضا (علیهالسلام) در عصر هارون آغاز شد. امام (علیه السلام) با این که شرایط بسیار سخت بود، آشکارا امامت خود و هدایت مردم را شروع کرد.
محمدبن سنان که یکی از شیعیان است میگوید: به امام رضا (علیهالسلام) عرض کردم: «شما چگونه جرأت کردید که بعد از پدرتان، امامت خود را آشکار کنید با این که از شمشیر هارون خون میچکد؟» آن حضرت در پاسخ سؤال من فرمود: «همان گونه که پیامبر (صلی اللهعلیهوآله) در برابر ابوجهل ایستادگی و مقاومت کرد و فرمود: اگر ابوجهل یک تار مو از سرم بردارد من پیامبر نیستم، من نیز به شما میگویم: اگر هارون از سرم یک تار مو بگیرد، من امام نیستم».(9)
امام رضا (علیهالسلام) در روزگاری که امامت الهی در حد پادشاهی و ولایت عهدی تنزّل یافته بود، از عقل و خرد خویش بیش ترین بهره را برد و با تشکیل مناظرات و احتجاجات عقلانی، خردورزان را جذب خویش نمود و عده ای از آنها را به راه اصلی و حجت ظاهری و امامت هدایت نمود.
آن حضرت در تمام عرصه های زندگی به ویژه عرصه سیاسی اش رفتاری کاملاً حکیمانه و خردورزانه داشت. پذیرش ولایت عهدی در دوران امامتش یک موضوع کاملاً عاقلانه بود که توانست تمام شیطنتها و نقشه های مأمون را خنثی کند. نتیجه این خردورزی و تدبیر، آن شد که:
اولاً: افرادی که حتی امام را نمیشناختند و یا بغض آن حضرت را در دل داشتند، با این تدبیر حکیمانه جزو عاشقان و شیفتگان امام رضا (علیهالسلام) شدند.
ثانیاً: نه تنها مأمون نتوانست معارضان و مخالفان شیعی را به خود خوشبین سازد، بلکه امام (علیهالسلام) مایه امید و تقویت روحیه آنان شد.
ثالثاً: نه تنها مأمون نتوانست امام (علیهالسلام) را متهم به حرص بر دنیا و عشق به مقام و منصب نماید، بلکه حشمت ظاهری بر عزّت معنوی او افزود.
کوتاه سخن این که فضائل امام رضا (علیه السلام) به قدری زیاد است، که از دائره شمارش خارج و به جز خداوند متعال و معصومان، (علیهم السلام)، کسی بر آنها اشراف ندارد.
--------------------------------------------------------------------------------
[۱]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸۲٫
[۲]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰٫
[۳]. کلینی، اصول کافی، ج ۴، ص ۲۴٫
[۴]. همان، ج ۶، ص ۱۱۷٫
[۵]. همان، ج ۶، ص ۱۰۳٫
[۶]. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۱۰٫
[۷]. همان، ج ۴۹، ص ۴۹٫
[۸]. شیخ صدوق، التوحید، ص ۴۳۴، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، قم، ۱۳۹۸ ق.
[۹]. محدّث قمی، انوار البهیّه، ص ۳۴۰(کتاب نامه تکمیل شود.)