loading...
شمس هشتم
سجاد مرتضي پور بازدید : 91 شنبه 05 بهمن 1392 نظرات (0)

رهنمودهاي امام رضا(ع)

ادب و نزاکت و ظرافت:

 

در شرح حال وسیرت آن حضرت نوشته اند که...
هرگز با سخن خویش بر کسى جفا نکرد و بر وى ستم نراند.
تا سخن کسى به پایان نمى رسید سخن نمى گفت و گفتار او را قطع نمى کرد.
حاجت هیچ کسى را در صورت قدرت و توانایى رد نمى نمود.
پاى خود را هرگز در مقابل کسى دراز نکرد.
هرگز کنار هیچ جلیس و همنشینى بر چیزى تکیه نمى کرد.
هیچ یک از خادمان را به دشنام و ناسزا نگرفت.
صدا به قهقهه بلند نمى کرد؛ بلکه تبسّم مى فرمود.
آن حضرت در تابستانها روى حصیر جلوس مى نمود، و زمستانها روى پلاس مى نشست.
جامه هاى خشن مى پوشید، اما هنگامى که در میان مردم ظاهر مى شد داراى سر و وضع آراسته بود.
خیر و احسان آن حضرت آن چنان توأم با ادب ونزاکت و ظریف و لطیف انجام مى گرفت که هرگز طرف احسان، شرمسار نمى گردید؛ لذا نوشته اند که...
بسیار احسان مى کرد و بخششها را پنهانى انجام مى داد، و اکثر این خیرات را در شبهاى تار [ و بى سر وصدا ] برگزار مى کرد.
به عنوان نمونه:
مرحوم کلینى ( رضوان الله علیه ) در کتاب خود روایتى از « الیسع بن حمزه » آورده است که مى گفت:
من در محضر امام رضا علیه السلام بودم که گروه زیادى از مردم پیرامونِ آن حضرت گرد آمده بودند واز او راجع به حلال و حرام سؤال مى کردند. در این اثنا مردى بلندقامت و گندمگون وارد شد و گفت: السلام علیک یا ابن رسول الله! من یکى از دوستداران شما و آباء و اجدادتان هستم و از حج باز مى گردم و تمام موجودى ِ خود را از دست دادم و چیزى براى من باقى نمانده که با آن بتوانم حتى یک منزل از منازل سفر را طى کنم. چاره اى در باره من بیندیشید تا مرا به شهر و دیارم باز گردانید، که من در شهر ودیارم فردى توانمند و مالدار مى باشم. به من کمک کنید که وقتى به وطنم رسیدم از جانب شما به همین مقدار به فقراء هزینه رسانم و به آنها بخشش کنم؛ چون تهیدست و مستحق اِمداد مالى نیستم. حضرت به او فرمود: بنشین که خداى تو را رحمت کناد. سپس آن حضرت رو کرد به مردم و با آنها به ادامه گفتگو نشست تا آن که مردم از پیرامون او پراکندند، و فقط آن مرد خراسانى و سلیمان جعفرى و خیثمه و من در آن جا ماندیم. حضرت فرمود به من رخصت دهید به اندرون منزل بروم. لحظه اى گذشت و حضرت بیرون آمد و در را بست و از پشتِ در دست را بیرون آورد ...
..
و فرمود: مرد خراسانى کجاست؟
عرض کرد: اینجا.
فرمود: این دویست دینار را بگیر و مخارج خود را با آن تأمین کن و لازم نیست در دیار خود به مقدار آن از جانب من به فقراء کمک کنی، و از سراى ی من خارج شو که من تو را نبینم و تو نیز مرا نبینى [ که مبادا هر دو شرمسار گردیم ].
سلیمان به آن حضرت عرض کرد: قربان! عطاى فراونى به این مرد مرحمت فرمودى و او را مورد مهر خویش قرار دادى ، چرا از پشت در و از خفا این کار را برگزار فرمودى ؟
فرمود: بیم آن داشتم که ذل و خوارى سؤال و خواهندگى را از رهگذر بر آوردن نیازش در چهره او مشاهده کنم. آیا نشنیده ای که رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: المستتر بالحسنة تعدل سبعین حجة، والمذیع بالسیّئة مخذول، والمستتر بها مغفور له، کسى که پنهانى و بى سرو صدا احسان مى کند این کار او معادل با هفتاد حج مى باشد، و کسى که بدى و گناه را افشا و آشکار مى سازد خوار و فرومایه خواهد گشت، و آن که گناه و بدى را مخفى مى دارد امید آمرزش براى او وجود دارد...
سپس فرمود: آیا این بیت به گوش تو نرسیده است که:
متى آته یوماً اطالب حاجة رجعت الى اهلى و وجهى بمائه
آن کسى را مى ستایم که اگر روزى براى حاجتى نزد او روم، به سوى اهل و عیالم در حالى باز مى گردم که آبروى من مصون مانده و دچار ذلت سؤال و خواهندگى نباشم.
نیز کلینى آورده است که...
میهمانى بر امام رضا علیه السلام وارد شده و پاره اى از شب را با او به گفتگو نشست که چراغ دگرگونه شد و مى خواست خاموش شود. میهمان براى ترمیم و اصلاح آن دست خود را پیش آورد تا آن را به حالت نخست باز گرداند که امام رضا علیه السلام مانع شد و شخصاً آن را ترمیم و اصلاح کرد، آن گاه فرمود:
ما خاندان رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم میهمانان خود را بکار نمى گیرم [ بلکه مقدم آنها را گرامى داشته و از هیچ گونه ادب ونزاکتى نسبت به آنها دریغ نمى ورزیم ].
بدین امید که خداى متعال ما را از توفیق در التزام به سیرت اخلاقى این امام بزرگوار برخوردار سازد و ارشادات سعادت آفرین و الگو پرداز آن جناب را درهمه جوانب زندگانى به کار بندیم این نوشته را به پایان مى برم، و شفاعت او را در روزى از خدا مى طلبم که هیچ عاملى جز قلب سلیم و دل پالوده از آلودگى ها سود نمى بخشد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
چقدر دوست دارم لحظه ای رو که دستم را بر روی پرتلاطم ترین قسمت وجودم می گذارم و رو به گنبد طلایت می ایستم،
درون چشمانم حلقه ای ایجاد می شود و سلامی عرض می کنم
به خورشید هشتم…
*** آقا دلتنگتم … می شه بطلبی؟!
*** یا امام زمان میشه ضامنم بشی؟؟؟ آقا جان ضامنم شو امام رضا منو بطلبه.
***ضامنم میشی؟؟؟
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 41
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 156
  • باردید دیروز : 66
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 286
  • بازدید ماه : 1,004
  • بازدید سال : 5,955
  • بازدید کلی : 115,560
  • کدهای اختصاصی
    شمس هشتم